به گزارش
خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، حوالی سال ١٣٠٠ هجری قمری، آقا سید هاشم شیرازی از نوادگان شاهچراغ، بار سفر از شیراز به تهران می بندد و به همراه ١٢ فرزند قد و نیم قدش راهی پایتخت می شود.
درست همان روزهایی که فرزند شاه قاجار بیمار شده بود و خبر به پادشاه می رسد که روحانی شیرازی به تهران آمده که دعاهایش بیماران را شفا می دهد و همین بهانه ای میشود که سید هاشم را به دربار قاجار ببرند.
تنها دعایی که آن روز آقا سید هاشم شیرازی برای فرزند شاه نوشت، بسم الله الرحمن الرحیم بود. بسم اللهی که سرآغاز کار حسینیه ای شد به نام خود سید هاشم و درست نبش کوچه ای در محله مخبرالدوله که به نام خودش، کوچه اقا سید هاشم نامگذاری شده است. حسینیه ای که با گذشت این سال ها همچنان میعادگاه بسیاری از هیات های عزاداری عاشوراست.
وارد کوچه مظفری در خیابان جمهوری که بشوی و پیچ کوچه را رد کنی، تمام دیوارها سیاه پوش است. درست تا کوچه سید هاشم که کاشی کاری حسینیه خودنمایی می کند.
آنچه در لحظه ورود به حسینیه نظر را به خودش جلب می کند، قاب عکس هایی است که به تصویر آقا سید هاشم شیرازی و نسل های بعدی او مزین شده است.
بعد از آنکه از زیر قرآن چاپ سنگی چندین ساله خاندان هاشمی رد شوی،وارد محوطه حسینیه که این روزها سیاه پوش و عزادار است، می شوی. دورتادور دیوارهای حسینیه منقش به تابلوهای نقاشی است که حکایت از واقعه عاشورا دارد و در بین این تابلوها، در هاله ای از نور سبز رنگ لاله های دیوارکوب حسینیه، تصویر نقاشی شده آقا سید هاشم شیرازی، روحانی بنیان گذار این حسینیه تاریخی به چشم می خورد.
در گوشه یکی از دیوارهای حسینیه، علامت کوچک و ساده ای ایستاده به دیوار خودنمایی می کند که آنطور که سید علی هاشمی شیرازی، نسل چهارم از فرزندان آقا سید می گوید، این همان علمی است که زمان جدش، در همان سال های ١٣٠٠، دسته عزاداران حسینی را همراهی می کرده است.
حسینیه سید هاشم، در روزهای ابتدای تاسیسش تنها چادری بوده است که به مناسبت محرم برپا می کردند، تا بعد از تکیه دولت، دومین تکیه برای عزاداران آن زمان باشد و بعد از آن، آنطور که علی هاشمی از پدرش که نوه سید هاشم شیرازی باشد نقل می کند، حسینیه را با وسایل ابتدایی از جمله پیت های نفت وارداتی از شوروی، مسقف می کنند اما سقف ساده حسینیه در طول زمان و براثر برف و باران های سنگین فرو می ریزد که همین امر سبب می شود تا سقف حسینیه به وسیله مهندس ساختمانی به نام میرهادی به دلیل خوابی که دیده بوده است، تعمیر شود.
فرزندان و نوادگان سید هاشم، نسل به نسل حسینیه چند صد ساله، تمامی ٣١ جلد کتاب چاپ سنگی یادگار مانده از جدشان و سایر وسایل قدیمی که یادگارهای دوران صفویه و قاجار است را نگهداری کردند تا اینکه در ٣ اسفند سال ١٣٧٧ این حسینیه در فهرست آثار ملی ثبت شد.
اما این حسینیه تاریخی که یکی از چهار حسینیه بالای صدسال قدمت در پایتخت به شمار می رود، از نا امنی منطقه ١٢ شهر تهران در امان نمانده و به گفته سید علی هاشمی که در حال حاضر مسئول حسینیه است، بارها مورد سرقت قرار گرفته و اشیای تاریخی که جز اموال این حسینیه به شمار می رفتند، دزدیده شده است.
سید علی هاشمی شیرازی از محرم های کودکی اش در این حسینیه تعریف می کند، از روزهایی که ساکنان قدیمی محله هنوز در این منطقه ساکن بودند. روزهایی که محرم هایش حال و هوای متفاوت تری نسبت به امروز داشت و در حسینیه اجدادی اش، شور خاصی برپا بود.
از دخیل بستن های مردم به منبر چوبی چند صد ساله آقا سید هاشم تا شام غریبان و منبرهای شمع گذاری.
اما این حس و حال فقط مختص سید علی نبود، اهالی محل همگی به حسینیه ارادت دارند و در دل هرکدامشان خاطره ای از این مکان نقش بسته است، یکی از آن ها دختر جوانی بود که بعد از هفده سال دوری به محله قدیمی آمده بود. از خاطرات کودکی اش تعریف کرد و به یاد روزهای قدیم به منبر قدیمی و سبز رنگ آقا سید، دخیل بست.
هاشمی مسئول حسینیه می گوید: تا زمانی که زنده ام حسینیه اجدادی ام را سرپا و زنده نگه می دارم و از یادگاری های تاریخی اش حفاظت می کنم، می خواهم اینجا فضایی باشد که روح هنری دین را به جوانان نشان دهد.